http://lahotiyan313.ParsiBlog.com | ||
آرزویم ” اُمل ” ماندن است در این وانفسای ” روشنفکری !! “ وقتی تو خیابون چشمم به چشم یه جوون افتاد سرم رو برگردوندم، وقتی از کنارم گذشت ، بهم گفت : اُمل !! وقتی سر به زیر با ناموس مردم حرف زدم ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی تو تاکسی سوار شدم دیدم یه نامحرم کنارم نشسته ، خودم رو جمع کردم ، بهم گفت : اُمل !! وقتی موقع اذان رفتم مسجد دانشگاه ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی چادر سرم گذاشتم تا کمتر جلب توجه کنم ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی با عشوه و ناز با نا محرم حرف نزدم ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی عکس بدون حجاب و برهنه ی خودمو توی فیس بوک برای کوبیدن لایک های پر از هوس نذاشتم ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی زنگ گوشیم بوی پیراهن یوسفه ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی پای ثابت بچه های هیئت شدم ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی موقع حرف زدن با نامحرم سرم پایین بود ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی در جواب رابطه دوستی پسر ترم بالایی گفتم : نه ، بهم گفت : اُمل !! وقتی نخواستم پشت سر دختر مردم راه برم و مزاحمش بشم ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی پشت رهبرم حرف زدن ، رگ غیرتم بالا زد ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی بهترین کتاب رمانم شد “دا” ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی گفتم توی خونمون ماهواره نداریم چون عقیدم اینه که ماهواره دقیقا همون غارت فرهنگیه ، بهم گفتن : اُمل !! وقتی بزرگترین آرزوم شد ” شهادت ” ، بهم گفتن : اُمل !! تازه فهمیدم این روزها هر کی از کنارم رد میشه ، چرا به من میگه : اُمل ؟! اصلا خدایا شکرت که شدم اُمل در روزگاری که هرچیز غیر از آُمل بودن بوی کفر و فساد میده … [ یکشنبه 92/4/16 ] [ 9:29 عصر ] [ لاهوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |