سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://lahotiyan313.ParsiBlog.com
 
لینک دوستان

به چه می اندیشی؟
به زمین یا به زمان؟
به نگاهم که در آن ... هاله ی غم
چو پرستوی سیاهی ز کران تا به کران
بال گسترده در این دشت سکوت
به چه می اندیشی؟
به هم آغوشی من با غمها
یا به این رشته ی مرواریدی
که ز چشمم ریزد؟
به چه می اندیشی؟
کاش میدانستم
به چه می اندیشی؟
که نگاه تو چنین سرد و صقیل به سراپای وجودم دلسرد
خنده ات از سر زور
و کلامت همه با فکر دلم بیگانه
به چه می اندیشی؟
ازتمنای دلم بی خبری؟
من و احساس دلم دشمن سختت هستیم؟
یا تقاصیست که باید به دلت پس بدهم
بابت عاشق شدنم؟
تو به من خندیدی!
و نمی دانستی من به چه دلهره,از باغچه  همسایه سیب را دزدیدم.                            باغبان از پی من تند دو ید.
سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و سالهاست هنوز خش خش گام تو تکرار کنان
میدهد آزارم
و من در اندیشه این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت…
سیب نداشت……

 

 



[ سه شنبه 92/1/20 ] [ 7:8 عصر ] [ لاهوت ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 60192